معتادي كه در اثر ابتلا به بيماري اعتياد, انواع و اقسام جرم را مرتكب ميشود, بايستي مسئوليت جرمهايي را كه مرتكب ميشود, بپذيرد و عقوبت آن را هم تحمل نمايد. اين گُنگي حتي در قوانين كشور آمريكا هم وجود دارد و هنوز مسئولان قوة قضاييه آمريكا و پزشكان متخصص در مورد تعريفي كه بتواند براي هر دو طرف قابل قبول باشد, به توافق نرسيدهاند. من شخصاً در آمريكا بهعنوان معتاد دستگير شدم. در ايران هم مانند آمريكا چنين قانوني وجود دارد كه اعتياد جرم است و معتاد مجرم شناخته ميشود, اما اعتياد در اين دو كشور بهعنوان بيماري نيز تعريف شده و در حال حاضر براي برخورد با آن راههاي مختلفي پيشنهاد شده است. در ايران, مدت كوتاهي است كه برخورد با مسئلة اعتياد و راههاي رهايي از آن جدي گرفته شده است. بعد از سالها دوري از وطن, دو روز پس از ورود من به ايران يعني سي و يكم فروردين 1373 با كمك سازمان بهزيستي و چند نفر از دوستان هميار و همراه كه در خارج از كشور با پديدة بهبودي و رهايي از بيماري اعتياد آشنا شده بودند, ?گروههاي خودياري دوازدهقدمي? را در مركز بازپروري قرچك ورامين كه مركز بازپروري تهران بود داير كرديم. درآن زمان يكي از مسئولان ادارة بهزيستي به ما گفت: ?ما براي شما هنوز فكر درستي نكردهايم و عدهاي معتقدند كه شما مجرمايد و امكان ترك براي شما وجود ندارد و بايد امثال شما را گذاشت سينهكش ديوار و در عين حال كساني هم هستند كه ميگويند شما بيماريد و ما هنوز نميدانيم كه به كدام يك از اين دو دسته توجه كنيم و گرايش پيدا كنيم. حالا شما بياييد كارتان را شروع كنيد, ببينيم چه ميشود.? ايشان يعني همين شخصي كه اين حرف را زد, اكنون در زمرة نزديكترين و صميميترين دوستان ماست. حدود نُهسال است كه از حضور ما در ايران و تشكيل انجمنهاي دوازدهقدمي ميگذرد.